خب من انجامش دادم! اولین رمانم را فروختم، خانه ای در شکوفه! ایک، من هنوز نمی توانم آن را باور کنم! پس از پنج سال امید کور، رد شدن های بی شمار و تصمیم به این که تسلیم شدن یک گزینه نیست، به رویای یک عمر دست یافتم. این مدت زیادی است که می گذرد، با روزهای زیادی که به سرنوشت خود به عنوان نویسنده شک داشتم. از طریق آن، من به رشتهای از امید چسبیدم که به من میگفت قرار است داستان من به اشتراک گذاشته شود. و من درست گفتم، پاییز 2025.
دیدن اعلامیه در بازار ناشران هنوز هم سورئال است. نماینده ادبی من دو هفته پیش با من تماس گرفت و حداقل بگویم شوکه شدم. در پارکینگ کوهلز رفتم تا دوباره جمع و جور شوم و تمام جزئیات را جذب کنم و آن را به خزانه ذهنم بسپارم. وقتی خیلی به نه شنیدن عادت کرده اید، یک بله به گونه ای دیگر ظاهر می شود. بنابراین تا زمانی که همه چیز امضا نشده بود، نمی خواستم چیزی بگویم. قرارداد کتاب به طور رسمی در 5 شهریور روز تولد بابام امضا شد!!! باورت میشه؟! من ساختم این ویدیو بلافاصله پس از دریافت پیشنهاد فکر کنم نشانه بود
از اینکه در این سفر تا انتشار با من همراهی کردید سپاسگزارم. آمارها علیه نویسندهای مانند خودم است، بنابراین من از این فرصت با ناشر رویاییام سپاسگزارم. پرس آلکو. تنها حدود 5 درصد از نسخه های خطی ارائه شده به طور سنتی در نظر گرفته می شوند و از این تعداد، تنها 1-2 درصد منتشر می شوند. این دیوانه است، نه؟!
می توانید اطلاعات بیشتری در مورد من پیدا کنید صفحه نویسنده و خانه در شکوفه. همچنین می توانید در مورد آن بیشتر بخوانید نوشتن کتاب های صنایع دستی من از آن به طور کامل از بازی نوشتنم استفاده کردم.
روز خوبی داشته باشی، دوست!
منبع: https://cityfarmhouse.com/2024/09/book-contract-with-alcove-press.html